می آیم که بنویسم. به نام خدا . سلام . و شروع می شوند تصاویری که در ذهنم برای تو ارسال می شوند.
می آیم که خودکار و کاغذی فراهم کنم. بساط همیشگی . خودکار آبی بیک . کاغذ تا خورده ی آچهار . درویش بازی واژه ها.
می آیم که احساسی شوم. شیرین کاری کنم . خودم را نشان دهم. برای تو بغض کنم . لوس بازی دربیاورم.
و دوباره تصویرها رژه می روند. سیاه و سفید. سیاه و سفید . سفید ساده. سفید راه راه . رنگی . طلائی . سرخ.
از کاغذهایم می نویسم. از تا خوردگی من تا مچاله بودن درونم.
از خودکار آبی بیک می نویسم که رنگش تمام شده . خسته شده. مثل روزهای ابری شده.
از غوغا ها می نویسم و گریز من از غوغاها . از غوغاها می نویسم و هجوم من به خلوت تو.
و حادثه در می گیرد.
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۷/۱۱ساعت 16:33  توسط علی فیاض
|
از این جای این دنیا ......
ما را در سایت از این جای این دنیا ... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : alifayyazi بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 19:56