از اين چيزها ... ...

ساخت وبلاگ
اين چيزها كجا مي روند ؟ چيزهايي كه از ما به جا مي ماند ، اشياء قابل تجزيه ، و آنهايي كه تجزيه نمي شوند . 

اين چيزهايي كه از ما به جاي مي مانند ، آيا همان كلماتي هستند كه ما در گفتگوها ،پيامك ها ، نوشته ها ، نوشته هاي وبلاگي ، نوشته هاي يك خط در ميان و پر از ويرگول تكرار مي كنيم ؟

اين حرف ها ، مبدأ و مقصدشان چيست و كجاست ؟

ما چرا ، لحظه هايي را ، سكوت مي كنيم ؟ به خاطر هضم اين چيزها ؟ يا تأمل براي ساختن چيزهاي ديگر ؟

وقتي بطري يك بار مصرف حرف هايمان تمام مي شود و خالي و بي استفاده مي ماند، چه بايد كرد ؟

بايد پرش كنيم ؟ يا رهايش كنيم ميان سكوت هاي سطل هاي زباله كه اين سو و آن سو، در بعداز ظهرهاي خالي از سكنه ، از انسان و تكاپوهايش انباشته شده اند ؟

من سكوت مي كنم. يك سطل زباله در كنار نيمكت من است. مي توانم حرفهاي به درد نخورم را بگويم و سكوتم را در فضاي خلأ حرف هايم ادامه دهم. بطري فكرهايم پر باشد يا خالي ، به درد بخورد يا نه ، يك بار مصرف باشد يا صد بار مصرف ، با خودم برمي دارم . و به اينجا مي آورم. شايد اينجا هم حكم سطل زباله ي كنار نيمكت را داشته باشد. مخصوص حرفهاي بازيافت شدني، يا مخصوص آنهايي كه تجزيه نمي شوند. 

بعضي وقت ها ، يك چيزي به طبيعت باز مي گردد. يك چيزي كه من نمي دانم چيست. يك حرفي كه من بلد نيستم بزنم. فقط در پشت پرده ي زيتوني رنگ پيشاني ام يك لحظه توقف مي كند و آرام ، بي آنكه كسي مطلع شود ، خودش خود به خود به طبيعت بر مي گردد.

دوست دارم از اين حرف ها بزنم. از اين حرفهايي كه يكبار مصرف نيستند. خواه قابل تجزيه باشند يا نه. خواه دور ريختني باشند يا نه.

دوست دارم وقتي در جايي ، نيمكتي هست و سطل زباله اي ، صفحه ي سفيدي داشته باشم و خودكار آماده اي ، تا كلمات من ، كلمات بي انتهاي من ، سيرشان را از سطل زباله ها دنبال نكنند.

و از اين بنويسم كه اين چيزها كجا مي روند ؟ اين چيزهايي كه گاهي قابل بازگشت نيستند. و در پس پرده ي زيتوني رنگ پيشاني من ، پنهان مي مانند. براي هميشه.  

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۷/۲۵ساعت 13:56&nbsp توسط علی فیاض  | 

از این جای این دنیا ......
ما را در سایت از این جای این دنیا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alifayyazi بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 19:56