از این جای این دنیا ...

متن مرتبط با «گذشت» در سایت از این جای این دنیا ... نوشته شده است

از قرنی که گذشت ...

  • و مراد من از این قرن ، همین خصوصیت کسالت آور سال های دیر گذر اخیری است که اگر چه مثل باد گذشتند و رفتند. اما طعم واقعیت را از هرچیزی که می توانست واقعی باشد گرفتند. و به دو دست اندوه و واماندگی گور آرزوها را کندند و بر جنازه ی عشق و امید نماز خواندند . و من و شمای دیروز را با هر چه که با ما بود و نبود دفن کردند و فاتحه را خواندند و یک خرمای خیراتی هم روش و فقط زمان است که گویا پیوند مختصری با آن سال ها داشته و الا هیچ کدام ما آدم های آن موقع نمانده ایم و نه زمین آن زمین و نه آسمان آن آسمان و نه حادثه آن حادثه است. اگر طوفان بود بگو طوفان . اگر مرگ و قیامت و رستاخیز و هرچه می خواهی بنامی بنامش.و من،  بعد از این،  آماده ام که بنویسم. آماده ام که با واژه ها به هیاهوی و هیابانگ لحظه ها ورود کنم. برای خاطر حرف هایی که گفتنی بود و ناگفته ماند. حاضرم بایستم برهنه در برابر حوادث تازه ، برهنه از هر سلاحی ، برهنه از هر پیراهنی . برهنه از هر فریادی . اما بنویسم . همه ی ضربه ها را ، همه ی فریاد های تازه ، همه ی حوادث را ، و در پیراهن های دوستان که با من اند. به دنبال شکوفه ی سرخ ِ اندیشه ها بگردم. دوست دارم بنویسم. و نوشتن من تشکری باشد از گریه هایم که تو به من دادی. دوست دارم نوشتن ام زنجیری باشد به پای این احساس که چقدر با تو خوشحال و خوب و به شدت دیوانه ام. و به آن فکر می کنم. و به آن امید , ...ادامه مطلب

  • از قرنی که گذشت ...

  • و مراد من از این قرن ، همین خصوصیت کسالت آور سال های دیر گذر اخیری است که اگر چه مثل باد گذشتند و رفتند. اما طعم واقعیت را از هرچیزی که می توانست واقعی باشد گرفتند. و به دو دست اندوه و واماندگی گور آرزوها را کندند و بر جنازه ی عشق و امید نماز خواندند, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها